کتاب عادت‌های اتمی (به انگلیسی Atomic Habits) نوشته جیمز کلیر در سال ۲۰۱۸ وارد بازار شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. ایده اصلی این کتاب ساختن عادت‌های کوچیکی هست که باعث دست‌یافتن نتایج بزرگ میشن.

کتاب ابتدا به اهمیت عادت‌ها و تاثیری که بر روی زندگی ما دارن می‌پردازه، و بعد از اینکه خواننده رو متقاعد کرد چقدر عادت‌های کوچیک مهم و تاثیرگذار هستن، به طور اصولی راه‌هایی ارائه میده تا عادت‌های خوبی بسازیم و از عادت‌های بدمون دوری کنیم.

قسمت اول – چرا عادت‌های اتمی مهم‌اند؟

شاید براتون سوال پیش اومده باشه که چرا عادت‌های اتمی؟ معنی این ترکیب چی هست؟ منظور نویسنده کتاب از عادت‌های اتمی، عادت‌های کوچیکی هستن که در کنار هم رفتار ما رو شکل میدن. درست مانند اتم‌ها که ذرات بسیار ریزی هستن که جهان رو میسازن.

قانون یک درصد

اکثر مردم به کارهای بزرگ اعتقاد دارن. به نظر اون‌ها هرکسی که موفق شده کار خیلی بزرگی انجام داده. معمولا هم کارهای مفید کوچیک دست کم گرفته میشن. کتاب میگه مثل اکثر مردم نباشید!

قانون یک درصد بیان می‌کنه هر روز یک درصد بهتر از دیروز بشیم. این کار باعث میشه در نهایت وقتی به عقب نگاه کنیم متوجه پیشرفت عجیب و غریبمون بشیم. اگه از دید ریاضی به قضیه نگاه کنیم هم قضیه خیلی جالب میشه!

 

برخلاف انتظارات، نتایجی که به‌دست میاریم به شکل خطی نیستن. مدت زمان زیادی طول می‌کشه تا نتیجه کارمون مشخص بشه و همین موضوع باعث میشه وسط فرایند ناامید بشیم و از ادامه دادن دست بکشیم.

دور انداختن اهداف

همیشه بهمون گفته شده باید برای آینده هدف داشته باشیم و برای هدفمون بجنگیم. کتاب میگه هرچی هدف برای خودتون مشخص کردین بریزین دور! دلایلی هم برای این حرفش میاره که شما رو متقاعد کنه.

اولاً برنده‌ها و بازنده‌ها یک هدف مشترک دارن، پس کسی که هدف داشته باشه و براش تلاش کنه لزوماً به هدفش نمی‌رسه.

دوماً اگه کارهایی که ما انجام می‌دیم فقط به خاطر رسیدن به اهداف باشن، قبل از رسیدن به هدف از کاری که انجام می‌دیم لذت نمی‌بریم و چون معمولاً نتایج دیر مشخص میشن، قبل از پایان کار از ادامه دادن منصرف میشیم.

سوماً بعد از رسیدن به هدف، به طور موقت خوشحال میشیم و بعدش معمولاً دست از اون کار می‌کشیم. فردی که برای به‌دست آوردن شکمی شیش تیکه به باشگاه میره، بعد از اینکه به این مهم رسید، راضی و خشنود میشه و دیگه ادامه نمیده. در نهایت همین دست‌آوردش هم از بین میره.

کتاب یک راه جایگزین برای هدف به ما پیشنهاد میده. به جای تلاش برای رسیدن به هدف، سیستم فعالیت‌هامون رو درست کنیم. اگه کسی توی ۹۰ دقیقه بازی فوتبال به تابلو امتیازات نگاه کنه هیچ فایده‌ای نداره، باید روی سیستم بازی کردنش تمرکز کنه. با این کار برنده شدن هم خود به خود به‌دست میاد.

تغییر هویت

این قسمت از کتاب شاید مهم‌ترین و تاثیرگذارترین بخشش باشه. در ادامه بخش قبلی، کتاب میگه شما باید هویت خودتون رو تغییر بدین. کاری به نتیجه نداشته باشین. ورزش نکنین به خاطر این‌که به شکمی شیش تیکه برسین، ورزش کنین چون خودتونو آدمی ورزش‌کار می‌دونین و از این کار لذت می‌برین.

 

فرض کنین اتاق‌تون کثیف و نامرتب شده. هدفی برای خودتون مشخص می‌کنین که اتاق رو مرتب نگه دارین. این‌جوری هر موقع که اتاق کثیف میشه باید برین و اتاق رو تمیز کنین. این کار به شدت سخت و خسته کنندس و شما نهایتاً بعد چند بار انجام این کار دیگه ادامه نمی‌دین.

این دیدگاه بر اساس نتایج هست. از بیرون داریم به قضیه نگاه می‌کنیم. بهتر و اصولی‌تر اینه که از درون به بیرون نگاه کنیم. اصلا چرا اتاق کثیف و نامرتب میشه؟ اگه من تبدیل به آدمی بشم که اتاق رو کثیف نکنه، دیگه اصلا نیازی به تمیز کردن نیست.

یک نقل و قولی هست که میگه:

برای این‌که به موفقیت برسی، اول باید آدم موفقی باشی

به شخصه این قسمت از کتاب رو خیلی دوست داشتم و تاثیر زیادی روی کارهایی که انجام میدم داشته. همین که اومدم و اینجا دارم می‌نویسم نتیجه همین دیدگاه بوده.

قسمت دوم – چطور عادت‌های خوبی بسازیم؟

حالا که قانع شدیم عادت‌های کوچیک باعث تغییرات بزرگ میشن، نوبت اینه که ببینیم چطوری باید عادت‌های خوب در خودمون ایجاد کنیم. کتاب ۴ قانون برای تغییر رفتار ارائه میده که در این چهار عبارت خلاصه میشن: «نشانه، اشتیاق، پاسخ، پاداش»

 

منابع این مقاله جذاب:

http://www.jahannews.com